گون سوزلری

بو وبلاق دا تورک لرین گونده لیک دغدغه لریندن دانیشیب و بحث ائلیریک

کلمه «بلی» یا «بله» در فارسی ریشه تورکی دارد.

0 گؤروش
یازار:‌ امین


 کلمه "بلی" در فارسی
این کلمه از "بللی"تورکی در مفهوم تصدیق وارد فارسی شده است. بللی
 در تورکی  یعنی آشکار ، مشخص "بللیدیر "یعنی مشخص است 
این کلمه در تورکی فرم دیگرش "بللی کی" است یعنی "مشخصا؛ پیداست؛ 
آشکار است که" که بصورت "بلکه" در فارسی استفاده می شود.
شما در فارسی هئچ وقت نمی توانید هم در مفهوم و هم در کاربرد ارتباط بین
 بلی و  بلکه را مشخص کنید. اما چون زبان تورکی صاحب بن کلمات فوق است،
میتواند ارتباط  بن اسناد و کلمه هم ریشه را مشخص کند.
این کلمات در مفاهیمی که در تورکی ادراک شده اند با مفاهیم نزدیک در فارسی
 کاربرد فارسی گونه پیدا کرده اند
 یک کلمه دیگر از همین بن، کلمه"بلگه سَل" است یعنی مستند  زبان تورکی در
 همین اشارات با همین نوع کلمات؛مفهومی دیگر دارد مثل"بیل"یعنی بفهم 
"بیلگی" یعنی اطلاعات و یا بَلل یعنی آشکار شده،پیدا "بیل" یعنی بفهم، مفهوم 
شده "بول"  یعنی زیاد،فراوان و.....

آردینی اوخو
جمعه 30 مهر 1400
بؤلوملر : سوزلوک ,

قوچعلی نین شالواری

0 گؤروش
یازار:‌ امین



قوچعلی هواپیمادان توشنده شالواری توشور
قیشقیریر :
او عنتر قیز کی دئدی کمربندلریزی آچین چاغیرین
 گلسین جواب وئرسین 

آردینی اوخو
جمعه 30 مهر 1400
بؤلوملر : گولملی سوزلر,

به به ائوین اباد ، آتا بابالاریمیزین سوزونه باخ من اولوم

0 گؤروش
یازار:‌ امین



آتا بابالار دئییب لر
                            یای‌دا باشی پیشه‌نین 
                             قیشدا آشی پیشَر.

آردینی اوخو
پنجشنبه 22 مهر 1400
بؤلوملر : فلسفی سوزلر,

آدم خوب، هیچوقت عوض نشو

0 گؤروش
یازار:‌ امین

رفتم توی مغازه تعمیرات کامپیوتر و گفتم:
ببخشید این تبلت من صفحه‌ش یهویی تاریک شد....
مغازه‌دار گفت:
- بله حتما یه نگاهی بهش میندازم، ممکنه ال سی دیش سوخته باشه، اگر سوخته بود عوضش کنم...؟
بله لطفاً، خیلی بهش احتیاج دارم
- فردا بعد از ظهر بیایید تحویل بگیرین

روز بعدش رفتم و تبلت را سالم بهم تحویل داد.
هزینه‌ش را پرسیدم گفت: 
هیچی، چیز مهمی نبود، فقط کابل فلشش شل شده بود، سفت کردم، همین...
تشکر کردم و اومدم بیرون.....
نشستم تو ماشین ولی دلم طاقت نیاورد ...
می‌تونست هر هزینه‌ای را به من اعلام کنه...،خودم را آماده کرده بودم...
کنار پاساژ یک شیرینی فروشی بود.
یک بسته شکلات گرفتم و دوباره رفتم پیشش، گذاشتم رو پیشخون و بهش گفتم: 
 *دنیا به آدم‌هایی مثل شما نیاز داره... هیچوقت عوض نشو* 
از بالای عینکش یه نگاهی بهم انداخت و متوجه موضوع شد...
لبخندی زد و گفت:
عین جمله پدرم را تکرار کردید
حیف که ماه پیش بخاطر کرونا از دنیا رفت...
تسلیت گفتم و ازش خداحافظی کردم...
 در راه برگشت به این فکر می‌کردم که تغییر در آدم‌ها به تدریج اتفاق می‌افته، تنها چیزی که می‌تونه ما را در مسیر درستکاری و امانت‌داری حفظ کنه، یک جمله ساده از عزیزترین آدم زندگیمونه...
*آدم خوب، هیچوقت عوض نشو...*

آردینی اوخو
پنجشنبه 22 مهر 1400
بؤلوملر : ناغیل لار,

ضرب‌المثل‌های ترکی در مخزن‌الاسرار و اسکندرنامه، لیلی و مجنون و هفت پیکر

0 گؤروش
یازار:‌ امین

۱- اؤز بختینه تپیک آتیر:

آتش در خرمن خود میزنی
دولت خود را به لگد میزنی.

۲- «هر گؤزلده بیر عیب اولار»:

در همه چیزی هنر و عیب هست
عیب مبین تا هنرآری به  دست.

۳- « قسمتدن آرتیق یئمک اولماز »

گر چه در این راه بسی جهد کرد
بیشتر از روزی خـود کـس نخـورد

۴- « دیل باشا بلاءدیر » یا «دیلینی ساخلایان باشین دا ساخلار»:

راحت این پند به جانها در است
کآفت سرها به زبانها در است.
در جای دیگری نیز گوید:
دار در  این طشـت زبـان را نگاه
تا سرت از طشت نگوید که آه.

۵- «دوه اویناسا قار یاغار»:

گر شتری رحل کن اندر رحیل
ورنه میفکن دبه در پای فیل. 

۶- پیشیک اؤز بالاسینی، سئودیییندن یئیَر.

گربه بود کز سر هم پوستی،
بچهٔ خود را خورد از دوستی.

اسکندرنامه:

۱- اؤلومه چاره یوخدور:

به جز مرگ هر مشکلی را که هست
به چاره‌گری چاره آمد به دست.

۲- «قوردون یاغیشدان قورخوسو اولماز »:

ز باران کجا ترسد آن گرگ پیر
که گرگینه پوشد به جای حریر.

۳- بیر ائودن ایکی باش چیخسا، بیرین کَس. (ایندی دئییریک: ایکی عُمَر بیر یئرده اولماز):

نظامی در اسکندرنامه‌ مینویسد:
به یک تاجور تخت باشد بلند
چو افزون شود ملک یابد گزند.

۴- ائششه‌یه قیزیل چاتسان، قیمتی آرتماز.

اگر بر خری بار گوهر بود،
به گوهر چه بینی همان خر بود.

۵- اَیری اوتوراق دوز دانیشاق:

بیا تا کج نشینم راست گویم،
چه خواری‌ها کز او نامد بروبم.

امروز، وقتی شرفنامه را تورّق میکردم، با این بیت مواجه شدم:

نواساز  خنیاگران شگرف
به قانون «أوزان» در آورده حرف.

این نکته را خوانندگان تیزبین مدّنظر داشته باشند.

لیلی و مجنون:

۱- «هر کس اَکدییین بیچر». قرآندا دا اشاره اولونوب. «الدنیا مزرعة الآخرت».

آن پوشد زن که رشته باشد،
مرد آن درود که کشته باشد.

۲- آری قهرین چکمه‌ین بال قدرینی بیلمز؛
  دیر است که تا جهان چنین است
پی نیش مگس کم انگبین است (لیلی و مجنون)

مغز بی ‌استخوان ندید کسی
انگبینی کجاسـت  بی ‌مگسی(هفت پیکر)

یکی زان مگس انگبین گر  بود
به از صد مگس کانگبین خور بود  (اسکندر نامه) 

هفت پیکر:

۱- پاشا قاپی‌سیندا بوق وار. (قصرِ پاشا «والی یا حکمدار» ایمن نیست)‌.

نظامی در هفت پیکر گوید:
پادشاه همچو تاک انگور است/ در نپیچد در آنک از او دور است
و آنکه پیچد در او به صد یاری/ بیخ و بارش کَنَد به صد خواری

۲- هئچ کیم اؤز آیرانینا تورش دئمز:

هر کس در بهانه تیز هوش است 
کس نگوید که دوغ من ترش است.

لازم است که دوباره گویم: این مثلهایی است که من ترکی‌اش را بلد بودم. احتمالاً بسیار زیادتر از اینهاست. لازم است که دوستان و ادیبان، تحقیقات جامعی را انجام دهند.

🖊شاهین مرادی

آردینی اوخو
پنجشنبه 22 مهر 1400
بؤلوملر : فلسفی سوزلر,

قیزیل سوزلر

0 گؤروش
یازار:‌ امین

توماس جفرسون دئییر :
هر یئرده میلت دولتدن قوخسا اوردا حق سیز لیک و ظلم حاکم دی
و هر یاندا دولت ، میلتدن قوخسا شک سیز اوردا آزادلیق حاکم اولار

آردینی اوخو
دوشنبه 19 مهر 1400
بؤلوملر : سئیاسی سوزلر,